بهترین کادوی تولد می تونه این باشه که از صب همراه شی با رزیدنت .
تمام مدت که باهاش بودم اصلا احساس خستگی نکردم و حدود شصت و پنج نفر رو تو بخش با هم دیدیم :-)
به هر بیمار که میرسیدیم منو معرفی میکرد و میگفت دکتر ایندس اجازه میدین موقع معاینه باشه؟
همه ی بیمارا ازم استقبال میکردن و مورد داشتیم که میگفت خانم دکتر فیلم بگیر از معاینه که یاد بگیری ! سخته همه ی اینا رو همین جا یاد بگیری:-))
رزیدنت محترمم در جواب میگفت : نه ماشالله باهوشه:-)))
اقا انقدر دوندگی داره بیمارستان انقدر دوندگی داره که نگم:-)
من کنار تخت وایمیستادم بعد کاردکس شرح حال و میخوندم بعد دکترم همزمان توضیح میداد.
بخش داخلی مهیج ترین بخشه چون تنوع بیمارا خیلی زیاده :-)
خلاصه تا ساعت سه و نیم شدن شصت و پنج تا مریض و بعدم رفتیم ناهار:-)
بهترین کادوی تولدی که تا حالا بهم دادن همین بود:-)
خستگیش خیلی دل چسبه:-))
یه نوع خستگی خوب و رضایت بخش:-)
بعد اون اکیپ یازده نفری سابق بهترین های منن .
اومدن و من رو از ساعت چهار تا همین یک ساعت پیش بردن بیرون:-)))
کیک گرفته بودن و شمع و کادو . بعدم رفتیم بام چون این یازده نفر میدونن من عاشق ارتفاعم و حاضرم ساعت ها اونجا بشینم:-))
کیک خوردیم و قهوه :-)
یه عالمه عکس گرفتم و همون جور مشغول بودیم که یه مرد اسپانیایی اومد و به انگلیسی گفت شما حرفتون عکاسیه ؟
منم گفتم نه ! ولی خیلی دوست دارم:-))
گفت :اخه دوربینت حرفه ای ، گفتم حتما حرفه ای هستی :-)
گفتم : دوربینم بله ولی خودم نه:-)
گفت : عکاسی خیلی خوبه ، موفق باشی
گفتم : مرسی:-)
داشت میرفت گفت : راستی تولدتم مبارک
گفتم : مرسی.
برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 143