من موندم و اریتمی :-)

ساخت وبلاگ

نامبرده در کمبود خواب غرق شده !:-)

اینطوریه که منِ جوونِ جامعه هر روز بعد هر کلاس دو تا لیوان قهوه می خورم اونم تلخ !! استراتژیمم تو اثرشه :-) به نظرم وقتی تلخ می خورمش تا اخر روز مجبورم اون مزه تلخ تهشو تو دهنم تحمل کنم و همین قدرت خواب و خنثی میکنه و من پیروز میشم:-)

حالا تو جواب یه سوال که اخه چرا همچین می کنی باید بگم 

نامبرده هم کلاس باید بره هم امتحان داره هم کارای تحقیقش رو باید انجام بده که یکی پس از دیگری پوستش رو کنده:-)

امروز ، با تمام سختیش روز من بود !

از اول صب که پاشدم دنبال پلاک فرد بودم تا خودمو برسونم به بیمارستان واسه دیدن اقای دکتر !! اول صب تو تهران معمولا اینجوری شرو میشه:-)

بعد اون یه غلط توی برگه ها پیدا کردم و قبل تحویل باید درستش میکردم  ولی دیر جنبیدم و دکتر اومد بالا سرم منم با عجله خودکارمو در اوردم و غافل از تموم شدنش یهویی دیدم دکتر خودکار و گرفته جلوم و با یه لبخند داره تعارف میزنه منم از خدا خواسته برا اینکه مجبور نشم کیفمو تو بیمارستان چپه کنم برای یه خودکار ،سریع گرفتمش و بعدم برگه ها رو تحویل دادم   ولی اخرش خودکار مال خودم شد:-) ،بعد اون رفتم کتابخونه که مثل همیشه شلوغ بود و همون کنار پنجره جایی بود بس دلپذیر که خوب جون میداد برای درس خوندن !!

عادت نامبرده تو دراز کردن پاها روی صندلی روبه رو ،ترک نشدنیه!!

الان اخرش بعد ترافیک لعنتیه همیشگی من موندم و اریتمی قلب و هاریسون و سیسیل :-)

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 100 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 19:24