کم رنگ و کم رنگ تر ...

ساخت وبلاگ

این چند روز هی خواستم بنویسم ، هی خواستم بنویسم!

نوشتم ! همه جا غیر این جا !!!

دلیلش چیه؟

خوب چند تا دلیل داشت ولی مهم ترینش این بود که یه حس مزخرف به من غلبه کرده بود و باعث شده بود همش راجع اون بنویسم !! تمام نوشته هام با اون حس بود فقط همون حس!!

از یکنواختی متنفرم !!! از اینکه تو یه حس گیر کنم متنفرم!! 

ولی تو این مدت تو این حسه گیر کرده بودم!!

تا اینکه یه روز صب تصمیم گرفتم کم رنگ ترش کنم !! کم رنگ و کم رنگ تر !!

من عادتم تهاجمیه برای همینم هست که با کم کم ، کنار نمیام!! ولی مجبور بودم کنار بیام و اومدم:-)

شاید جالب باشه که بگم اصلا فرایندشو نمی دونم یعنی اصلا روند کم کم و نفهمیدم...

نمیشه به پای امتحان داشتن گذاشت ! چون وضع و بدتر میکنه ولی خب تهش اینکه بدون اینکه روندشو بدونم کم رنگ تر شد ! ولی باید بگم که کاملا از بین نرفته:-) ولی بابت کم رنگ تر شدنش خوشحالم .

این طوری شد که گفتم به مناسبت کم رنگ تر شدن این حس این جا بنویسم !! چون این جا برام خیلی مهمه:-)

پ.ن: ١.من هنوز امتحان دارم ، البته فقط یه امتحان دیگه مونده که اونم نوزدهم باید بدم !! 

تو ذهنم غوغاست چون این اخریه سخت ترینشه!!

٢. بعضی اوقات شده از فشار زیاد خودتونو بزنین به بی خیالی؟:-)

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 126 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 0:19