دوست داری چطوری دوست می داشت؟

ساخت وبلاگ

دلم گرفته بود که پیام داد دقیقا وقتی بهش احتیاج داشتم ... 

بعد شرو کرد به گفتن و من اوایل فقط می گفتم خوب ، اها ، که اینطور بعد ٥ دقیقه که مدام داش می گف و من هر جملشو که می خوندم یادم می رف چی می گف گفت چته؟ گفتم هوم؟؟؟!!! گفت بگو چته گفتم هیچی سرم یکم درد می کنه گفت این فرعه اصلو بگو ... گفتم دیگه شرو کردم چون خسته بودم از اینکه تنهایی کشیدم همه رو گفتم ریزترین چیزا رو گفتم از من بعید بود راستش نوشتم نوشتم گوش داد و گوش داد..

بعد سکوت کردم دو دقیقه ای هیچی نگف بازم بعد من رفتم یه لیوان چایی بریزم برا خودم برگشتم درس همون موقع پیام داد: گف دوس داری چه جوری دوست داشت؟؟ سوال عجیبی بود تا حالا کسی ازم این سوالو نکرده بود!!! گفتم مگه من تعیین می کنم؟! گفت بعد از یه مدت اره ... گفتم خوب من ادم سخت گیری نیستم اینو حتما خودش می دونه گف مطمینی می دونه؟ اصن مطمینی سخت گیر نیستی؟؟؟ گفتم اذیتم نکن :((( گف اگه فک می کنی این طوری اذیت میشی پس غلط می کنی ناراحتی( خشم ) گفتم دردو دل بود گف غلط می کنی درد ودل می کنی دیگه حرف نزدیم 

حدود دوساعت بعد گفتم راس می گی ببخشید :)

گف خواهش می کنم بعدم گف تو بهش فرصت دادی بهت بگه خیلی چیزا رو گفتم به نظر خودم اره.. 

گف ازش چن تا سوال بپرس جوابتو داد خودت قضاوت کن... 

چیز دیگه ای نگفتیم... 

تمام اجزای بدنم الان درگیر ومنتظره تمرکزم ندارم و بد دردیه 

داشتم تو اتوبوس با خودم فک می کردم که باید فراموش کنم یا نه ؟!

الان به نتیجه رسیدم که....

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : دوست داری چطوری بمیری, نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 133 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 19:03