بی نظم ترین نوشته مو طلایی:-))

ساخت وبلاگ

من سه شنبه امتحان دارم !

امتحان ریه.

مشکل این جاست که باید یه گزارش کار هم از ازمایش اخیر تنظیم کنم و بعدم به انگلیسی برش گردونم !!!

بسی سخته ... 

به قول دکتر این تحقیق افتخارشه و باید ثبت بشه!

اینو که میگه یاد استاد خواهرم که ژاپنیه میفتم :-)

اخه تمام دورانی که این جا بودن ذوق مرگ ادامه ی تحقیقات خواهرم تو نانو بود که میگفت اگه همین جوری پیش بریم نوبل میگیریم!!

حالا ممکنم هست جواب بده ولی دیگه در اون حد نبود که یه ماه با ایمیل و تلگرام اینو به خواهرم بگه:-)) بعد اون با حالم بود ،یه عالمه استیکرم میذاشت:-)) اصن مرز استاد و دانشجو اونور گمه:-)))


خب از مورنینگ میم میریم کتابخونه یه خط ریه می خونم دو کلمه ترجمه میکنم ! 

همش پشت لپ تاپ ! 

خسته که میشم پا میشم ولی دیگه وقت نیست برم چرخ بزنم :-))همون دو تا حرکت پا و دست انجام میدم که نکنه یهویی از کمردرد و امبولی بمیرم:-)))

همه اینا رو که بگم بازم خستگیم در نمیره!

جالب ترین اتفاق این وسط سرماخوردگی و گلودردشه !

اشتباه نکنم پاییز انگار قسم خورده که منو هر سال همین موقع ها مریض کنه ! ولی خب چه فایده که شدم مثه بزرگترام و انگار محتاج نون شبم که با وجود سرماخوردگیم ،دکتر وقت استراحت و ترمز نمیده ... همش میگه گاز بده و برو ،با شتاب برو !!:-))

از اون بدترم بگم که من و میم اصلا تو کار گزارش نویسی با هم کنار نمیایم :-)

نمونش امروز بود که یه جمله رو من از سر خط مینوشتم بعد میم میومدم پاکش میکرد و جمله خودشو مینوشت:-) واسه خاطر یه جمله یک ساعت بحث کردیم :-| اخر سر م من کوتاه اومدم چون نمی خواستم کش پیدا کنه:-) 

خلاصه که من پنج ساعت ،پنج ساعت پشت لپ تاپم و اگه یه هفته خبری ازم نشد بدونین که پشت همون لپ تاپ یه چیزیم شده:-)

تو این پنج ساعتام موبایلمو چک نمی کنم یعنی نمی تونم بکنم به گمونم از صب که دو تا پنج ساعت گذشت تازه فهمیدم تو دوساعت اول پنج ساعت دوم نمرات سمیولوژی رو زدن ! از اون موقع که امتحان دادیم تا حالا که نمرات و زدن یعنی درست یک ماه عادت کرده بودیم که دیگه بهش فک نکنیم و من وقتی پیام اعلام نمرات و دیدم خیلی جا خوردم و دُرس  یادمه که اخرین تکه ی سیبم و نصفه گاز زدم بعدش اون سیب و قورت دادم و سریع رفتم تو سایت و زدم واسه نمره و نمره رو که دیدم بقیه سیب و برداشتم و خوردم و پنج ساعت سوم شروع شد:-)))

بهتون بگم که:

کی نمی دونه مثه خر تو گل گیر کردن بسی سخته؟!!:-))


بدون شک بعد از ترافیک دو ساعته جونی واسه ادم نمی مونه:-)

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:55