اخ که اگه

ساخت وبلاگ
وقتی راه می رفت همش چشاش قدماشو می پاییدن نمی دونم شاید یه نوع ترس بود ، فکرشو بکنین یه ادمی که تمام قدماشو می شمره ، بهش می گن قدم شمار می خنده ، جالبه مسخرشم که می کنن می خنده :) این جور ادما کمن ولی غنیمتن یه جوری که دوس نداری از ازشون فاصله بگیری دوستم میگه عجیبه!! ولی من اینطور فک نمی کنم بهش می گم به نظرم ماها خیلی عجیبیم!! اون مثه ادمیزاد رفتارمی کنه و تکلیفش با خودش مشخصه و وقتی که دستش میندازن می خنده  این یعنی می دونه داره چی کار می کنه.
خواستم بهش بگم میشه به من یاد بدی؟ 
یعنی.. یعنی می خواستم بگم میشه به منم یاد بدی چه جوری ثابت قدم شم که هیچ چیز ، هیچ چیزی نتونه تکونم بده!!!
نشد بپرسم :( به پای خجالتم بذارم یا مراعات یا هر چیز دیگه نتونستم برم جلو بپرسم.. 
اخ که اگه می پرسیدم خیلی خوب میشد..
بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 99 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 5:48