کلاس سه ساعته= پودینگ:))!!!

ساخت وبلاگ
امروز این طوری شد که خیلی سخت گذشت سر کلاس: 
استاد قدش به میز نمی رسید ! نشانه برای نشون دادن عکسا می خواست!!!:) میکروفون می خواست !!!:)
 عکس های chest X ray  اورده بود و با موس هی جاهای مختلفو نشون می داد و نشانه رو صفحه هم رنگ عکس و نفهمیدن ما و ....هوفففففف نفهمیدن و نفهمیدن که اخر قرار شد اسلایدا رو بگیریم و خودمون بخونیم!! 
بعد یه ٣ ساعته این جوری :) تصمیم گرفتم برم خرید ، البته تصمیم داشتم . یه هایپر مارکتی هست همون نزدیکا که معمولا از اونجا خرید می کنم!!!
رفتم تو و کنار یخچال وایسادم و شیر و ماست برداشتم داشتم از کنار یخچال می رفتم که یه اقا پسر اومد جلو و گفت خانوم از این محصول ما دیدن بفرمایید ( با لبخند)
منم هیچ وقت تمایل ندارم به سمت این جور چیزا برم که محصول دیدن بفرمایم:)))
این دفعه هم گفتم نه ممنون !!
گفت حالا یه مزه ای بکنید محصول ما رو اصلا نخرید:)
یه قاشق داد  و شرو کرد به گفتن که این پودینگ زعفرانیه که محصول جدید کالس ( حالا اون وسطا افراد دیگم اومدن) 
منم یه کم مزه کردم :)
گفت خوشمزس نه:)
هیچی نگفتم!!
بغضیا سریع محصول و گذاشتن تو سبدشونو رفتن!
بعضیام قاشق رو انداختن دور و رفتن:)
منم قاشق و انداختم تو سطل و .. همین که خواستم برم یه بسته پودینگ اومد جلو  چشام !! بعدم  صدای اون اقا پسر که شمام ببرین ضرر نمی کنین !!
منم که مونده بودم چی بگم یه پودینگ از رو قفسه برداشتم و یه تشکر کردم و رفتم :))
اصلا نمی دونستم چرا پودینگو خریدم !
تو صف حساب بودم که قصد کردم از دست پودینگه خلاص شم !!! بازم نمی دونم چرا !!! 
این کارم نکردم !
به خودم که اومدم با پلاستیک خریدم که محتوی پودینگ بود اومدم بیرون!!
این پودینگه فشارش معادل اون کلاس سه ساعته بود! بازم نمی دونم چرا!!
الان اون پودینگهتو ظرفه و من دارم درس اون سه ساعت و می خونمو حساب کنین فشاری که رومٓ رو:))))
بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 86 تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1396 ساعت: 4:16