این روزا ما مهمون داریم البته مهمون که نه ولی وقتی شما یکی از افراد خانواده رو بعد از پنج سال ببینی اوایل مهمون حساب میشن ولی بعد بهتر میشه :)
این بعدی که میگم یه روز بعد منظورمه:))
این مهمونای ما بسیار هیجانی هستن !! جیغ جیغ کردنشون به خونه شور و حال دیگه ای داده!!
باید اعتراف کنم که دیدن افرادی که یه موقعی که تو بچه بودی و از ایران رفتن و حالا که به اصطلاح تو سراشیبی و سنت داره میره بالا تر خیلی خیلی هیجان انگیزه اون وقته که دیگه تپش قلب مطرح نیست و از جا در اومدن قلب مطرحه:-)
این روز های من با دو مهمان عزیز می گذره و خلاصه بگم که باید حالِ روزگار و کرد، از دیشب بگیر که پنج صبح خوابیدیمو و هفت پاشدم برم کلاس و اونام با من بیدار شدن تا کنارم باشن ،تا اونجایی از امروز که اومدن دنبالم با کلی هیجان که تهرانو بعد از هفت سال ببینن و با این جمله که تهران تقریبا عوض نشده برن پاتوقاشون و یاد خوشی و ناراحتیو و به قول خودشون ولگردیاشون بیفتن:)))
اینو باید بگم که هیجان اونا یه جوری بهم منتقل شده که امروز از بیماری های پانکراس و پاتولوژی یا اسیب شناسیه استخوان چیزی نفهمیدم !!
در پایان باید بگم امیدوارم هممون ، همه ی همه:)) این افراد و مهمونای خودمونیو اطرافمون همیشه ی همیشه داشته باشیم:))
برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 107